( 1954)ور نمیتوانی به کعبهْ لطفبَر |
|
عرضه کن بیچارگی بر چارهگر |
( 1955)زاری و گریه قوی سرمایهایست |
|
رحمت کلی قویتر دایهایست |
( 1956)دایه و مادر بهانهجو بود |
|
تا که کی آن طفل او گریان شود |
( 1957)طفل حاجات شما را آفرید |
|
تا بنالید و شود شیرش پدید |
( 1958)گفت ادعوا الله بی زاری مباش |
|
تا بجوشد شیرهایِ مِهرهاش |
تانستن: توانستن.
به کعبه لطف پریدن: یعنی پناه بردن به لطف پروردگار، که بیچارگی را چاره میکند.
رحمت کلی: لطف و توجه حق است که همه کائنات را شامل است.
دایه و مادر:
طفل یک روزه همىداند طریق که بگریم تا رسد دایه شفیق
تو نمىدانى که دایه دایگان کم دهد بىگریه شیر او رایگان
گفت فلیبکوا کثیراً گوش دار تا بریزد شیر فضل کردگار
137- 135 / د /5
بهانه جو: که در پى بهانهاى است تا بر کودک لطف کند و او را شیر دهد.
طفلِ حاجات: اضافه مشبه به به مشبه.
شیر: استعاره از رحمت خدا.
ادعوا اللَّه: برگرفته است از آیه «قُلِ اُدْعُوا اَللَّهَ أَوِ اُدْعُوا اَلرَّحْمنَ.»[1] ولى مناسبتر با مضمون بیت، این آیه است. «وَ قالَ رَبُّکُمُ اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» ویا «اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً.» [2]
هوى هوى: (اسم صوت) بانگ.
شیر افشان ابر: شیر استعاره از باران است.
( 1954) و اگر باین کارها قادرنیستى بطرف آن کعبه لطف پرواز کرده بىچارگى خود را به آن چاره ساز عرضه کن . ( 1955) گریه و زارى سرمایه بزرگى و رحمت کلى خداوندى دایه بزرگترى است . ( 1956) دایه و مادر مترصدند که کى طفل مىگرید تا گریه را بهانه شیر دادن قرار دهند . ( 1957) او طفل حاجتهاى شما را بوجود آورده تا بنالید و شیر رحمت بجوش آید . ( 1958) فرمود که خدا را بخوانید ، پس زارى کن و بىزارى مباش تا شیر مهرش بجوش آید .
حقیقت این است که برای ادراک اسرار حق، باید زندگی جسمی و ارزشهای این جهانی را رها کنیم، اما اگر نتوانیم، باید به پروردگار پناه بریم. مولانا در مثنوی بارها «زاری و نالیدن» به درگاه حق را، مقدمه آگاهی و عامل بیداری باطن شمرده است. حضرت حقتعالی، طفل نیازهای شما را خلق کرد تا شما به ناله درآیید و آنگاه شیر رحمت الهی پدیدار شود. خلاصه پروردگار میخواهد که بنده را به لطف بنوازد. ازاینرواست که فرمود: خدا را بخوانید. مولانا میگوید: خواندن خدا، زاری کردن و دست نیاز به درگاه او بردن است.هم چنین مولانا به این دستور العمل عرفانی اشاره می کند که: اگر سالک توانایى انجام مراتب مجاهدت وریاضت را ندارد، باید رو به خدا آرد و با زارى از او بخواهد تا او را از این سختیها برهاند. در حدیث است که چون دو پاس از شب رود بارى تعالى فرماید آیا خواهندهاى هست تا داده شود؟ دعا کنندهاى هست تا پذیرفته شود؟ آمرزش خواهى هست تا آمرزیده شود؟ و چنین باشد تا سپیده بدمد.[3]
[1] - سوره اسراء،آیه 110
[2] - سوره غافر، آیه 60. ویاسوره اعراف،آیه 55
[3]- (الاحادیث القدسیة، ص 73)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |